دو صحرا بود و در این بین ، دین ما سفر میکرد غدیر و کربلا ، دل را به ایمان مفتخر میکرد دو صحرا که عطش را با علی سیراب میکردند و عشق اینگونه ما را از ولایت باخبر میکرد نبی فریاد زد: حج رفتگان دوست! برگردید و دلها را برای عشق حیدر تشنه تر میکرد کدامین دست بالا رفته در همراهی حیدر؟ همان دستی که با انگشت خود ، شق القمر میکرد نبی فریاد زد: من کنت مولاه ، علی مولاه که پژواک صدا ، گوش فلک را نیز کر میکرد نبی فریاد زد: حیدر امیرالمومنین ماست... نبی اسلام را در خط حیدر مستقر میکرد نبی فریاد زد: حیدر فقط معیار اسلام است و اینگونه برای خصم، اعلام خطر میکرد ز تکرار صدایش خوب فهمیدم که دست حق برای بی بصیرت ها، صدا را بیشتر میکرد . دو تا دست دگر در کربلا بالاست، سمت یار و شعر از لابلای پیچ تاریخی گذر میکرد صدا زد: آی شمشیران! ببارید از قضا بر من، صدای شاه تنها ، فکر ابنا بشر میکرد فرات آن روز شاهد بود و در خود عشق را میدید، دو تا دست دگر ، در راه دین سینه سپر میکرد دو دست افتاد از سقا ، حسین بن علی افتاد نوای انکسارش... یاد هجران پدر میکرد . یقینا بیعتش را با علی برداشت از اول... همان دستی که هرم خیمه ها را شعله ور میکرد حسین از گودی پایین تل میدید آتش را مرا سادات می بخشند...مولا یاد در میکرد *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*