گریز به گودال گریز به خرابه شبای قدر رسید کجایی ای غریب کاش توی بزم‌ ما بیایی ای غریب تو مجلس عزای پدر تو رو میخونم بیا نمون تو صحرا ای صاحب الزّمونم فدای چشم خیست کجای عالمی تو نبینم ای آقاجون که غرق ماتمی تو یا رب عجّل ظهوره...... 🌸🌸🌸🌸🌸 میگه حسن با اشک ای منتقم بیا ماتم سرا شده خونه ی مرتضی دل بی قراره زینب دلتنگ روی باباست توی دل شکستَش بساط روضه برپاست غریبونه می ریزه اشکای ام‌ّکلثوم آتیش زده به قلبش داغ بابای مظلوم یارب عجل ظهوره..... 🌸🌸🌸🌸🌸 چند روزه که شدند یتیما چشم به راه ندارند جز علی انیس و تکیه گاه بابایی که میومد هر شب با نان و خرما با رأفت نگاهش دردا می شد مداوا شاهی که با یتیما بازی می کرد شبونه تمام عمر بلا دید از مردم زمونه یارب عجّل ظهوره..... 🌸🌸🌸🌸🌸 گفتم یتیم و دل رفت سمت شهر شام دیدن چقد جفا یتیمای امام سر رقیه شکست با سنگ توی کوچه ها به روی نیزه ها دید سر باباشو جدا دشمن اونو با اجبار به مجلس شراب برد توی خرابه واسش سر بابشو آورد یا رب عجّل ظهوره...... 🌸🌸🌸🌸 ای آقای غریب ای صاحب عزا هر شب جمعه ای زائر کربلا مادر با زخم پهلو پدر با فرق خونی کربوبلان، تو باید روضه ها رو بخونی یارب عجّل ظهوره بحقّ اشک زینب بحقّ اون‌ تنی که رفت زیر پای مرکب یارب عجّل ظهوره به اشکای سه ساله به رگهایی که زینب بوسه زده با ناله یارب عجّل ظهوره به گریه ی سکینه اون‌وقتی که تو‌ مقتل می زدنش با کینه یارب عجّل ظهوره بحقّ ارباً اربا تنی که بردن حرم هجده نفر با عبا یارب عجّل ظهوره به کام خشک اصغر شش ماهه ای که شد ذبح جلوی چشم پدر یا رب عجّل ظهوره...... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇