💠 درمان وسواس ❖ آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: ● وسواس، بیماری عجیبی است! آقای حاج آقا نصرالله شاه‌آبادی می‌گفت: آقای خویی می‌گفت: گاهی وسواس به جایی می‌رسد که وسواسی سرش به ته حوض می‌خورد، ولی می‌گوید: من در آب نرفتم! من به ایشان عرض کردم: آقا، چطور ممکن است؟ آقای خویی گفت: «خود من این‌جور بودم. سرم به ته حوض می‌خورد، ولی باورم نمی‌شد که غسل محقق شده باشد». ● آقای جلیلی کرمانشاهی از پدرش، مرحوم شیخ هادی، نقل می‌کرد: در نجف در زمان حیات میرزای رشتی، شخصی به نام ملا هادی بود که وسواس در غسل داشت. در آب فرو می‌رفت، ولی می‌گفت غسل محقّق نشد. ● سرانجام نزد میرزای رشتی می‌رود و می‌گوید که موقع غسل نیّتم نمی‌آید. میرزای رشتی می‌گوید: «احتیاج به نیّت ندارد. تو بدون نیّت غسل کن؛ گناهش به گردن من». ● آن شخص اوقاتش تلخ می‌شود که این چه حرفی است که بدون نیّت غسل کن! لذا از میرزای رشتی نزد مرحوم آخوند خراسانی شکایت می‌کند. مرحوم آخوند در زمان میرزای رشتی از نظر حوزه تدریس استقلال کامل داشت. وقتی قضیه را برای آخوند بیان می‌کند، ایشان می‌فرماید: «پیش خداوند گردنی کلفت‌تر از گردن میرزا نیست. اگر ایشان به گردن گرفته، تو بدون هیچ دغدغه‌ای بی‌نیّت به جا بیاور!». ● آن شخص اوقاتش بیشتر تلخ شد که آقایان او را مسخره کرده‌اند. بعد از آن برای غسل داخل آب می‌شد و پیوسته در آب فرو می‌رفت و بیرون می‌آمد و این کار را بارها تکرار کرد و سرانجام بر سر خود زد و غش کرد. ● آن شخص گفته بود: در حال غشوه دیدم حضرت امیر (سلام الله علیه) بالای گنبد است. به حضرت ملتمس شدم که به دادم برسید که مُردم. آن حضرت اشاره‌ای کرد و من بلافاصله بالای گنبد مقابل آن حضرت قرار گرفتم. از وضع خودم به آن حضرت شکایت کردم. حضرت فرمود: ما با شما چه کنیم؟ ما که شما را به این آقایان ارجاع می‌کنیم، ولی شما از این‌ها قبول نمی‌کنید! از خواب بیدار شدم و تسکین پیدا کردم. 📚 جرعه‌ای از دریا؛ ج ۴؛ ص ۴۳۶ @madras_emb