{ مأوا..
امامِ من💫 سحرنیمهٔ شعبان بود.سال۲۵۵هجری. نرجس سلام الله علیها عبادت میکرد. مثل همهٔ شبها! نیمه شب ر
امامِ من💫 در کودکی به حکمت باز کرده و در بزرگی حجت خود در زمین قرار می دهد ! حکیمه در حال و هوای آسمانی خود حیران بود که مهدی به دنیا آمد.😍نوزاد را دید که سر به سجده گذاشت و انگشتان اشاره اش را به سمت آسمان گرفت و :🤲 _ اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و اشهد ان محمداً رسول اللّه و اشهد ان ابی امیر المومنین حجه اللّه ...اللهم انجز لی عهدی و اتمم لی امری و ... عهد مرا وفا کن ،کارم را به انجام رسان ، گام هایم را استوار نما و زمین را به وسیله ی من پر از عدل و داد کن ...🤲 نوزادی که بر بازوی راستش نوشته بود : _ جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا می آید حق و نابود می شود باطل ...🌱 _ مریم حیران مانده بود .دختری بود پاک و مطهر ، اصلا ازدواج نکرده بود ، پس وعده ی تولد فرزندش عیسی چه بود . امّا حیرت بعدش بیشتر بود ، نوزاد دو سه روزه اش لب باز کرد و با مردم سخن گفت .عیسی بن مریم اکنون در آسمان است ...زنده و منتظر امر فرج .🌼 *کمال الدین و تمام النعمه. 💠 امام صادق علیه السلام فرمودند : یهود و نصاری ، همه می گویند : که عیسی علیه السلام کشته شده ...و این گونه نیست . 📚 صفحه۱۹ @maevaa_ir