همین شما و دوست عجیب و کاریزماتیکتان هم ممکن است یک فرقه باشید نویسنده‌ای به دنبال یافتن زندگی پرشورتر، می‌رود تا با یک شَمَن در روستایی در نروژ زندگی کند. او، در ابتدا، به حرف‌ها و حرکات شمن و ادعاهای مضحک او بی‌اعتناست. ولی، از قضا، در آن روستای دورافتاده به چیزی شبیه آنفلوانزا مبتلا می‌شود. آنجاست که شمن، با قدرتی ظاهراً جادویی، موفق می‌شود او را راضی کند در روستا بماند و تن به درمان‌های عجیب او بدهد. نویسنده، بعدها هنگام نوشتن رمانش دربارهٔ فرقه‌ها، به تصمیم خودش برای ماندن در آن روستا فکر کرد: چطور جذب آن شمن شد؟ عضویت در فرقه‌ها چه حسی دارد؟‌ اصلاً چرا افراد جذب فرقه‌ها می‌شوند؟ 👈در وب‌سایت مفاز بخوانید 🆔@mafaz_news