#ورودیه
🩸
امر عجیب سیدالشهداء در برپایی خیمهها ...
در نَقلی آمده است:
🥀 بعد از این که سیدالشهدا علیهالسلام وارد سرزمین کربلا شدند، فرمودند: عباس من! علی اکبر من! در این سرزمین، جای
گودالی پیدا کنید تا در آن خیمه ها را برپا دارید.
🥀 وقتی که زینب کبری علیهماالسلام، این سخن برادر را شنیدند، پیش آمدند و فرمودند: ای برادر جان! پدرمان امیرالمومنین علیهالسلام هر وقت که به جنگ میرفت، شنیده بودم که اصحاب خود را امر می کرد تا خیمه ها را در جای بلندی نصب کنند؛ چرا الان شما، اینگونه امر نمودید؟!
🥀 امام حسین علیهالسلام با شنیدن کلام زینب کبری سلاماللّهعلیها، اشک از چشمان مبارکش سرازیر شد و فرمود:
خواهرم! راست می گویی؛ اما پدرم این گونه عمل می کرد چون همیشه بر دشمن غالب بود اما من یقین دارم که در این سرزمین مغلوب خواهد شد و این کار را میکنم تا اهل و عیال مرا دشمنان نتوانند به راحتی، نظر نکنند.
🥀 زینب کبری تا اینگونه کلام برادر را شنید به شدت گریست و ناله سر داد.
📚 بحرالمصائب ج٣ص٢٣۵
✍
خدا کند نشود خیمه ای بنا اصلا
در این مکان نشود آتشی رها اصلا
خدا کند نرسد دست بادها حتی
به بندهای نقاب سکینه ها اصلا
مگو به من که رسیدیم و آخر راه است
مگو به من که رسیدم به کربلا اصلا
چرا نشسته ای و بغض کرده ای آقا
چه میشود ته این کار و ماجرا اصلا
خدا کند نرسد پای زجر، کرببلا
خدا کند نرسد دست او به ما اصلا
خدا کند نرسد شمر تا ته گودال
خدا کند نشود نیزه ای عصا، اصلا
خدا کند که نبینم رقیه از خیمه
فرار میکند از دست بی حیا اصلا
خدا کند نرسد روضه تا غروب دهم
نیاورند به این نقطه بوریا اصلا
@maghaatel