🩸در کوفه با اشاره زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها، نفس‌ها در سینه حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد ... بشير اسدى گويد: 🥀 زينب کبری دختر علىّ علیهماالسلام را در آن روز( ورود کاروان به کوفه) كه به سخن پرداخت، ديدم و نديدم زنى با حيا و عفيفه‏اى را كه سخنورتر از او باشد، 📋 كَأَنَّهَا تَفَرَّعُ مِنْ لِسَانِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ▪️گوئيا با لسان‏ امير المؤمنين علی بن ابیطالب علیه السلام سخن مى‏گفت. 📋 وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى النَّاسِ أَنِ اسْكُتُوا فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَنَتِ اْلْأَجْرَاسُ. ▪️آن بانو اشارتى به مردم كرد و فرمود: خاموش باشيد،؛ در این هنگام نفسهاى مردم در سينه‏ها حبس شد و زنگوله شتران از صدا افتاد. 📚لهوف ص ١٤٦ ✍ کوفه یادش مانده آنروزی که می‌لرزاندی‌اش ای که دشمن را به شام از خطبه‌ات ترساندی‌اش ای زبانت ذوالفقار و خطبه‌ات دشمن‌شکن ای یداله فوق ایدیهم به هنگام سخن گشت با هنگامه‌ات، برپا بساط شور و شین دشمنان گفتند علی آمد به یاری حسین جملگی گفتند این ناطق که نورش منجلی است یاعلی باشد و یا خود نطق گویای علی است آینه در آینه نام علی تکثیر شد نام حیدر در جهان با نطقت عالمگیر شد کاخ ظلم از خطبه گ‌ات بر روی خصم آوار شد چون به شام و کوفه زینب حیدر کرار شد سر درون تشت زر با خون سرخ این را نگاشت مارایتُ گفتن تو کم ز زیبائی نداشت زینبا ای ابتدا و انتهای شهر عشق جان ما بادا فدایت ، شاه بانوی دمشق @maghaatel