#معارف_فاطمی
♦️
امام زمان علیه السلام، با نام مادرشان حضرت زهرا علیهاالسلام عنایت میکنند...
مرحوم آية اللّٰه، سيّد محمّد حسن میرجهانی (صاحب کتاب شریف "جُنَّةُ العَاصِمَة") گوید:
مدتّها بود كه به پادرد شدیدی گرفتار شده، و با همهٔ تلاش و كوشش و مراجعه به پزشكان جديد و أطبّاى قدیم، راه به جایی نبرده، و از فشار بیماری نقرس و سیاتیک (كه آن روزها « عرق اْلنساء » نام داشت) دیگر جانم به لب رسیده بود.
روزی برخی از دوستان نزدم آمدند و مرا به شیروان خراسان بردند و به هنگام بازگشت بود كه در قوچان توقّف نموده، و به زیارت امامزاده ابراهیم علیه السلام در خارج از شهر قوچان رفتیم.
از آنجایی كه هوائی لطیف و منظرهٔ جالبی داشت، دوستان پیشنهاد كردند كه آن روز نهار را در آنجا بمانیم و اینجانب هم پذیرفتم. آنان مشغول تهیّهٔ غذا شدند و من برای تجدید وضو به سوی رودخانه ای كه از نزدیک امامزاده میگذشت رفتم. فاصله تا رودخانه برای من زیاد بود، اما آهسته آهسته خود را تا آنجا كشیدم، و تجديد وضو نمودم، و در كنار رودخانه نشسته و به تماشای مناظر زیبا و دل أنگیز طبیعت پرداختم.
ناگاه دیدم یک سید نورانی به سویم آمدند، و پس از سلام، همانند دوستی بسیار نزدیک گفتند: فلانی شما هستید؟ گفتم: آری، شما؟ گفتند
با این كه أهل دعا و دوا هستی هنوز پای خود را معالجه نكرده ای؟
گفتم: تاكنون كه نشده است، پرسیدند: دوست داری درد پا و بیماریت را معالجه كنم؟ گفتم: چرا كه نه؟
نزدیكتر آمدند و در كنار من نشستند، و از جیب خود چاقوی كوچكی بیرون آوردند، و با به زبان آوردن نام مادرم فاطمه، نوک چاقو را بر أوّل نقطهٔ درد نهادند، و تا تا پشت پا و انتهای موضع درد كشیدند و فشار دادند، از شدّت درد كمی فریاد كشیدم و گفتم: آخ، چاقو را برداشتند و گفتند: خوب شدی، برخیز.
به پا خاستم و دست به عصا بردم كه مثل همیشه با عصا حركت كنم كه ایشان عصا را از من گرفتند و به آن سوی رودخانه أفكندند، به خود آمدم دیدم عجب گویی پایم سالم است و هیچ أثری از درد نیست، پرسیدم: شما اینجا چه میكنید؟ با اشاره به أطراف، فرمودند: من در همین قلعهها هستم، گفتم: پس من كجا میتوانم شما را ببینم؟ فرمودند: تو آدرس مرا نخواهی دانست، امّا من آدرس شما و منزلتان را دانم كجاست، و درست و دقیق باز گفتند، و فرمودند: هرگاه مقتضی باشد نزد شما خواهم آمد و آنگاه از من دور شدند.
در همین گیر و دار دوستان از راه رسیدند و گفتند: پس عصایت كو؟ گفتم: آقا را دریابید! امّا هرچه جستجو كردند اثری از آقا نیافتند...
📚کرامات اْلصّالحین، ص ۱۱۴
@maghaatel