✍🏻انسان‌هايى كه هويّت انسانى خود را از دست داده‌اند، جايگاهى جز آتش ندارند، «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» «1» چنانكه خود آنان نيز اعتراف مى‌كنند كه اگر دستورات الهى را شنيده بودند و تعقّل مى‌كردند، در جهنّم جاى نداشتند. «قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» «2» انسان در داشتن چشم، گوش و زبان، شبيه حيوان است، ولى كيفيّت و هدف بهره‌بردارى انسان از نعمت‌ها بايد بهتر و بيشتر باشد، وگرنه همچون حيوان بلكه پست‌تر از اوست. انسان بايد علاوه بر ظاهر، ملكوت را ببيند و علاوه بر سر و صداهاى ظاهرى، زمزمه‌هاى باطنى و معنوى را بشنود. آدمى‌زاده طرفه معجونى است‌ از فرشته سرشته و زحيوان‌ گر رود سوى اين، شود به از اين‌ ور رود سوى آن، شود پس از آن‌ از امام صادق عليه السلام پرسيدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطيع و موحّد نيافريد؟ حضرت فرمودند: اگر چنين مى‌شد، ديگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زيرا آنان مجبور بودند و اختيارى نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفريد و علاوه بر عقل و فطرت، با تعاليم پيامبران و كتب آسمانى مسير هدايت او را روشن كرد و او را به اطاعت فرمان داد و از نافرمانى نهى كرد تا فرمانبرداران از عاصيان مشخّص شوند. گرچه تمام اسباب طاعت و عصيان را خداوند آفريده، امّا به چيزى امر يا نهى نكرده مگر آنكه انسان مى‌تواند ضد آن را نيز انجام دهد و مجبور نيست.( تفسير اثنى‌عشرى؛ بحار، ج 3، ص 6.) آرى، تكليف‌پذيرى، تنها ارزش و وجه امتياز انسان از ديگر موجودات است. @mah_daviat313