هنر ندیدن و نگفتن
چشمها اگر برای دیدنند، پلکها برای ندیدن آفریده شدهاند. اما گاهی ما ناخواسته یا ناخودآگاه چیزی را میبینیم که نباید و نشاید. مهارت نادیده گرفتن و چشمپوشی انسانی اینجا به کار میآید.
دلم از دیدن صحنههای دیروز و امروز این حادثه سوخت. جانم به درد آمد و افسوس خوردم برای آنان که در پی عفونت این زخم جانکاهند.
بخشی از مسئولیت ما نشان دادن و نشان ندادن است. بخشی از مسئولیت، دیدن و ندیدن است. بخش دیگری از مسئولیت، نگاه کردن و نکردن است. بخش چهارم نادیده گرفتن و نگرفتن است.