باز باران... با ترانه دارد از مادر نشانه بوی باران... بوی اشک مادرانه پر ز ناله کودکی با مادری پهلو شکسته می‌برد او را به خانه کوچه‌ها و تازیانه... گریه‌های کودکانه حمله‌ی نامردِ پَستی وحشیانه تازیانه، تازیانه... پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه؟ باز باران... دانه دانه حیدرانه... بی‌صدا و مخفیانه آه از غسلِ شبانه زینبانه... لرزه افتاده به شانه پشت تابوتی روانه باز باران... 🍃🖤🍃 @mah_mehr_com