🌸🍃 روز ازدواج حضرت فاطمه س و امام علی ع زن فقیر، لباس کهنه‌اش را که در مقابل آفتاب رنگ باخته بود، پوشید و از خانه بیرون زد. باد پاییزی گاهی نرمه‌ی خاکی را به هوا می‌افشاند و چشم‌های زن را می‌سوزاند. نزدیکی‌های مسجد احساس کرد بوی عطری فضا را پر کرده است، کم‌کم نم‌نم باران شروع شد. زن خوشحال بود از این‌که به زودی گرد و غبار فرو خواهد نشست. کنار مسجد، عدّه‌ای را دید که جلوی خانه‌ای جمع شده بودند و شادی می‌کردند. خانه برایش آشنا بود، فهمید که بساط عروسی برپاست. برای مدّتی غم‌هایش را فراموش کرد و در شادی صاحب‌خانه شرکت کرد. وقتی جمعیّت پراکنده شد. به آرامی در خانه را زد. نوعروس در باز کرد. شرم در چهره‌ی زن موج می‌زد. با اشاره به پیراهن نخ‌نمای خودش، از بانوی خانه درخواست کرد یک پیراهن به او بدهد. عروس به خانه رفت تا پیراهن را بیاورد. در بین راه ناگهان آیه‌ای زلال از جویبار ذهنش گذشت و آیه ی ۹۲ سوره ی آل عمران را آهسته زمزمه کرد: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّیٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ؛ هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید (در راه خدا) انفاق کنید.» دوباره برگشت، لباس عروسی را از تن درآورد و پیراهن کهنه را خودش پوشید. بعد از آنکه لباس عروسی را به زن فقیر بخشید، با خود گفت: «من ِ که دختر پیامبرم و همسر علی، بیش از همه باید به قرآن عمل کنم.» @mah_mehr_com