#معرفی_کتاب#برشی_از_یک_کتاب
موقع رفتن دویدم توی خانه و نرمههای کلوچه را ریختم توی نایلون و آوردم پیشش گفتم:«ناشتا خوردین؟» نگاهی کرد و گفت:«نه» نایلون کلوچه را گرفتم سمتش و گفتم: «بگیر همینها رو توی راه بخور، گرسنهای.» نگاهی به نایلون دستم کرد و عقبتر رفت. «ببر ببر مگ ما چیکارهایم که بخوریم؟ اینها برای من خوب نیست ببر بریز سر همون نایلونها. قسمت هرکی بشه میخوره.»
هر کار کردم نایلون را از دستم نگرفت. گفتم: «چه فرقی میکنه؟ مگه شما برای جبهه کار نمیکنین؟!» سرش را انداخت پایین و گفت:«ما کجا و آنهای جبهه کجا اینها برای ما حلال نیست ببر».
#مهاد#زنان_موفق#زن_تاریخ_ساز#شبکه_سازی_زنان#حرکت_عمومی#حلقه_های_میانی
🆔👇🏻
ایتا: https://eitaa.com/mahadnews
بله : https://ble.ir/mahadnews
تلگرام: https://t.me/mahadnews