🔸️آنچه که باقیست 📖در نخستین روزی که حضرت امام برای تدریس به مسجد اعظم تشریف آوردند( قبل از آن محل تدریس ایشان مسجد سلماسی بود)، ابتدا فاتحه‌ای سر قبر مرحوم آقای بروجردی خواندند و بعد به محفل درس آمدند. در آن ایام در بالای قبر مرحوم آقای بروجردی عکسی از اواخر عمر ایشان نصب بود که ایشان به لحاظ ابتلا به ثقل سامعه، دست‌شان را به پشت گوششان گذاشته بودند تا صحبت طرف مقابل‌شان را بشنوند و در همان حال از ایشان عکسی برداشته شده بود. عکس بزرگ دیگری هم تقریباً در ابعادِ 120×80 در آنجا نصب بود که مربوط به صحنه تشییع جنازه ایشان بود. وقتی امام بر منبر تدریس تکیه زدند، قبل از شروع درس ابتدا قدری نصیحت فرمودند و بعد این مسئله را مطرح کردند: «من الان که اینجا آمدم، سه منظره را شاهد بودم و برایم بسیار تکان‌دهنده بود. منظره اول، عکس مرحوم آقای بروجردی در زمان حیاتشان بود که در اوج قدرت و شوکت ایشان برداشته شده بود که تمام ایران و حتی خارج از ایران، زیر فرمان ایشان بود. حتی شاه ایران از ایشان وحشت داشت. قدری پایین‌تر منظره مربوط به تشییع جنازه ایشان بود که مردم در کمال ناراحتی و عزا در مصیبت ایشان بر سر و روی خود می‌زدند. قدری پایین‌تر هم قبر آن مرحوم بود که ایشان در آرامگاه خود خوابیده‌اند و همه چیز تمام شده است و چیزی از ایشان باقی نمی‌ماند، مگر کاری که برای خدا کرده باشد.» 📚منبع: خاطرات آیت الله محمد مومن؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی لینک کانال قصص العلماء https://eitaa.com/ghesasolama