چقدر زیر همین زمین خاکی آدمایی خاکن که تمام عمرشونو به ظواهرشون گذروندن . به تفاخر ، به زیباییشون ، به مدرکشون ، به فلان هنر و فلان مهارتی که دارن . به انگلیسی حرف زدنشون ، به مدل ماشینو و محله ی خونشون فخر فروختن . ولی تمام شد . همه ش تمام شد . آنچه برای آنها از این همه پز و بالانشینی بعد از رفتن موند " حسرت جبران ناپذیری " بود که قبل از آن باید برایش فکری میکردن . تک و تنها و عرصه ای به درازای بینهایت. فکر کن چه میشود ؟ چه رفتنی و چگونه ماندنی ست ؟ رفتنی که برگشت هم ندارد . عرصه ی محشر انسان سر سفره ای می نشیند که دنیا خودش پهن کرده .
کجاییم ؟
چه کنیم ؟
کلا عصر مدرن عصر جاهلیت ثانی ست . عصر زرق و برقِ . عصر پایمال کردن سرمایه های معنوی . عصر تبرّج و خودنمایی .
عصر مستیِ " دور دونه بودن " . عصر به ظاهر و به زمان حال خوش بودن . آنهم خوشی غافلانه . خوشی که انسان رو توخالی میکنه : از خدا ، از معنویت ، از محبت نورانی ترین فرد عالم(عج) . خوشیِ بی خودِ ظاهر قشنگ . خدایا تا میتونی این جور خوشی های الکی رو از قلب ما جدا کن . بفهمم .
قلب ما گاراژ نیست که جای چیزای بنجل و زودگذر باشه. قلب ما جای خوشی های الکی نیس.
جای خودته .
خدایا روزهای مُحرّم را برای ما روزهای بیداری از غفلت قرار بده .
روزهای تغییر .
روزهای بازگشت.
زودتر بفهمم آن چه را که بعد از مُردن همه میفهمند
یا محوّل الاحوال🙏
@maharatha313