بغداد، ج10 ،ص227 و ابن عساكر، تاريخ مدينه دمشق، ج28 ،ص44؛ اين رابطه به گونه  اي بـوده است كه وي حتي به نقل رواياتي مي پرداخته كه در راستاي اهداف شوم بني اميه جعل شده اسـت؛ مانند روايتي ساختگي كه در آن به فضليت روزه گرفتن و شادماني در روز عاشورا پرداخته شده و فضائل بسياري را براي اين روز جعل نموده اند.( ابن جوزي، الموضوعات، ج2 ،ص200) ۳. .ميرزا محمد باقر موسوي خوانساري، روضات الجنات، ج3 ،ص343-344 . ٤.شيخ علي نمازي شاهرودي، مستَدرك سفينة البحار، ج9 ،ص215 به نقل از رياض العلماء. __________________________ كه از قضا همين يك مورد نيز كه اجازه ورود يافت، دست  به قتل خليفه زد. از اين حيث ميتوان گفت اگر اين جريان بيان شده واقعيت نيز داشته باشد، ورود ابولؤلؤ به مدينه در نوع خود يك استثناء بوده است. 🔹ثانياً؛ حقيقت دستور پيامبر، صلي االله عليه وآله، بـه اخـراج كفـار از مكکه و مدينه، را بايد اخراج كفاري دانست كه حُرّ بوده و آزادانه در مکـه و مدينـه زندگي مي نمودند اما در مورد بندگان و كنيـزان اصـولاً چنـين حكمـي قابـل تصور نيست زيرا كساني كه در آن زمان به بنـدگي گرفتـه مـي شـدند عمـدتاً كفاري بودند كه در جنگ با مسلمين به اسارت آنها در مي آمدند و بعد از اسارت نيز هيچ الزا‌مي بر مسلمان شدن آنهـا وجـود نداشـت. بـا ايـن مقدمـه چگونه مي توان تصور نمود كساني كه توسط مسلمين به بندگي گرفته شده اند تا به صاحبان مسلمان خود خدمت كنند را از جزيرةالعرب اخراج نمود.     🔹🔹🔹🔹  1. علي بن حسين مسعودي، ( مروج الـذهب، ج2 ،ص352؛ ) از ايـن جهـت عمـر پـس از مجـروح شدنش كساني را كه موافق آمدن چنين افرادي به مدينه بودند سرزنش ميكرد و آنان را مسبب قتل خود مي خواند. (ابن أثير، النهاية في غريب الحديث، ج3 ،ص286» قال [عمر] لابن عبـاس: قـد كنت أنت وأبوك تحبان أن تكثر العلوج بالمدينة») اما مخالفان نظر وي مي گفتند كه مدينه جـز بـا ورود علوج- افراد عجمي كه با تحقير به اين اسم ياد مـي شـدند- آبـاد نمـي شـود. (رك: رسـول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام، ج2، تاريخ خلفا، ص109 ) 🖊مهدوی ارفع ↩️ادامه دارد... 🆔 @mahdavi_arfae