. شرم حضور 1⃣ منزل اول: مسجد شجره ساعت ۱۸:۱۰ به وقت مدینه به مسجد مقدس شجره رسیدیم. در هتل غسل کردم و لباس احرام پوشیدم. همسفران خوبم هم همه لباس احرام را پوشیدند؛ البته هنوز محرم محسوب نمی شویم چون از اذان مغرب می توان نیت احرام کرد ولی مستحب است قبل از آمدن به مسجد شجره لباس را بپوشید و اینجا نیت احرام کنی! جالبه در ادبیات حج به مکانی که محرم میشوی، میقات می گویند؛ یعنی اینجا که رسیدی وقت شروع قرار با معشوق است. هرچه تعینات داری می ریزی، غسل کن تا ظاهرت را آب پاک و باطنت را باطن آب، از هرچه غیر اوست بشوید. هرچه لباس دوخته و زینت داری دربیار و از خودت جدا کن حتی انگشتر را! دو پارچه سفید ساده و ندوخته دور خودت بپیچ تا یادت بماند که آغاز هر معراج و عروجی، سفیدی و سادگی است. مثل تولد، مثل مرگ! شیله پیله دارها به جایی نمی رسند! حالا برو به مسجدی که پیامبر آنجا را بیشتر از هر میقات دیگری برای محرم شدن دوست داشت؛ چرا؟ امام صادق علیه‌السلام جواب می دهند: وقتی در شب معراج پیامبر اسلام به محاذی مسجد شجره رسید، ندا آمد:« یا محمد!» عرض کرد:« لببک» گفته شد:« ألم یجدک یتیمان فآوی و وجدک ضآلا فهدی» آیا تو یتیمی نبودی که ما پناهت دادیم و بر سر دوراهی نبودی که ما هدایتت کردیم؟» پاسخ می دهد:« إن الحمد و النعمة لک و الملک لاشریک لک» ( وسایل الشیعه،ج ۸ ابواب المواقیت، ح ۱۳) از لحظه ای که محرم شدی بیست و چند چیز بر تو ممنوع می شود؛ نگاه در آینه، زیر سقف رفتن، عطر، روغن مالی، و... وجه مشترک همه اش یک چیز است! هرچه که مرا از من من غافل و به تن من مشغول می کند؛ غیر از آب و غذا و استراحت و رفع حاجت!