فقط به یک شرط توبه‌ات را می‌پذیریم! و آن اینکه نام این پنج تن را بر زبان جاری کنی. یک به یک نام می‌بُرد و قسم میداد. به نام مبارک پنجمین آنها که رسید؛ دلش آشوب شد و اشک‌هایش جاری! به جبرئیل گفت: چقدر اسم عجیبی بود! چرا قلبم با گفتن نام او شکست؟ جبرئیل گفت: بر این فرزندت مصیبتی وارد خواهد شد، که تمام مصیبت ها و رنج‌های دنیا در برابرش هیچ است! آدم باز هم از واقعه پرسید: و جبرئیل کربلا را با جزئیات برایش شرح داد که او را غریب، تنها، و تشنه در کنار آب شهید میکنند و... به انتها که رسید آدم ابوالبشر، مانند مادری که جوان از دست داده است، بلند بلند گریه میکرد.... | بحارالانوار،ج۴۴،ص۲۴۵