ما چه می دانستیم تو نمانی برایمان ، ما چه می دانستیم چهار سال دومی وجود ندارد هیچ کس فکر نمی کرد چهار سال دوم نباشی، بیخود نبود همسرت وقتی متوجه شد این سِمَت را قبول کردی از ناراحتی مشکل قلبی پیدا کرد و راهی بیمارستان شد، دشمنان و بدخواهانت ، آنان که برایت کارشکنی می کردند آنانکه تمام هم و غمشان این بود که اقتصاد را فلج کنند تا ۴ سال دوم دیگر رای نیاوری حالا با این اتفاق خلع سلاح شدند راز این اتفاق را متوجه شدم با این اتفاق در واقع تو چهار سال دوم را با رای بالای بالا برنده شدی ، تیم جناح لیبرال طوری اقتصاد را تخریب کرده بودند و می کنند که با اینهمه تلاشت اقتصاد هنوز خیلی کمر راست نکرده و رونقی که گرفته در حد کلان بوده
با این اتفاق ، عواطف خیلیها جریحهدار شده ، همه از تو تعریف می کنند ، تشیع با شکوه انجام می شود و تمام زحمات دشمن به باد می رود و دوباره جناح انقلابی رای میآوردم ، ما چقدر بدیم ، جایی خوندم که قرار بود به ما روز عید عیدی بدی نه اینکه عیدی بگیری ، اما خوب که فکر می کنم می بینم در واقع به ما عیدی داده ، چون فرصت تخریب از دشمن گرفته شد راهش با قدرت بهتری ادامه پیدا می کند) خواستم دشمنانت را نفرین کنم اما جوابشون با خدا ،زحماتشون از بین رفت
و راهت با صلابت بهتر ادامه می یابد..