[🥀💔]... اشک از چشمانِ خسته‌ام می‌جوشد و ذکر یازهرا گوش‌هایم را پر کرده است. نگاهم را به شمع می‌دوزم که می‌سوزد و می‌سوزاند. امشب در آن خانه چه خبر است؟! اصلا خواب بر چشمانِ اهالی خانه بوسه‌ای زده است؟! شمع آرام آرام می‌سوزد، به گمانم علی هم همینطور. شمع خاموش می‌میرد اما او بار دیگر می‌سوزد. در خیالش همه شب زهرایش در بین در و دیوار می‌سوزد. در ظلمت شب به یادِ آن یاسِ پرپر می‌سوزد. قلم از دستانم رها و آه از نهادم بلند می‌شود. چقدر از شما نوشتن سخت است. مرا دختر حضرت‌زهرا می‌خوانند و همین مرا می‌سوزاند. _سادات موسوی 🍃🌺🍃──┈┈ ﷽ │channel ➺ کانال مهدوی │𝗝𝗼𝗶𝗻 ➺@mahdavii12 ╰───────────────