سوره سلام و صد سلام به عزیزان دوست داشتنی. بچه‌ها امروز براتون یه داستان خیلی زیبا و جذاب براتون آوردم. انشاالله که با دقت بخونید و بهش عمل کنیم. بله عزیزان کم‏فروش، خود را زرنگ مى‏داند، مردم را دوست ندارد، خدا را رازق نمى‏داند و ظلم اقتصادى به جامعه مى‏کند. 👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇 مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود می‌گفت در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود. هر چه غلام او را از این کار بر حذر می‌داشت مرد توجه نمی‌شد تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد. وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن رهایی یابند. آن مرد از ترس جان، خیک‌ها را یکی یکی به دریا می‌انداخت. در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مَبَر..تا خیک خیک نریزی...... در روایات مى‏خوانیم: هرگاه مردم گرفتار گناه کم‏فروشى شوند، زمین روئیدنى‏هاى خود را از مردم باز مى‏دارد و مردم به قحطى تهدید مى‏شوند. 🍃🍃🌸🌸🍃🍃 👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3