هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
اعلام 🇮🇷🇮🇷آغاز عملیات🇮🇷🇮🇷 امیر در رو باز کرد و رفتیم تو که متوجه شدن و تیر اندازی کردم ولی من محل ندادم و چند تا تیر زدم به دست و پاشون و رفتم که اتاق تهی توجه رو جلب کرد رفتم و با دیدن تصویر جلوم پاهام سست شد و داد زدم و گفتم یا خدااااااااا داووووووووود اگه میخوای ادامه ی این رمان زیبا رو بخونی سریع عضو این کانال بشو 😍😍 @MMAALL اینم لینک کانال😍