#محمد
اعلام
🇮🇷🇮🇷آغاز عملیات🇮🇷🇮🇷
امیر در رو باز کرد و رفتیم تو که متوجه شدن و تیر اندازی کردم ولی من محل ندادم و چند تا تیر زدم به دست و پاشون و رفتم که اتاق تهی توجه رو جلب کرد
رفتم و با دیدن تصویر جلوم پاهام سست شد
و داد زدم و گفتم
یا خدااااااااا
داووووووووود
اگه میخوای ادامه ی این رمان زیبا رو بخونی
سریع عضو این کانال بشو 😍😍
@MMAALL
اینم لینک کانال😍