دو سال مانده بود بازنشسته بشود که فیلش یاد هندوستان کرد. آمد گفت : « میخوام برم جنگ ، میخوام برم سوریه » ناله‌کنان گفتم : « کی بازنشسته میشی من راحت بشم؟ » گفت : « خانم وقتی دنیا پُر از جنگه ، بازنشستگی چه معنایی میده؟ تازه من فردای قیامت ، جواب حضرت زهرا (سلام الله علیها) رو چی بدم اگر گفت چرا فرزند من رو تنها گذاشتی؟ امام زمان (عج) امروز سرباز میخواد. ما اهل کوفه نیستیم که علی تنها بمونه. » زبانم را بست با این حرف‌هایش و رفت سوریه. 🔹شهید اسماعیل حیدری به روایت همسرش ☘ مرکز مجازی مهدویت: 🌸 eitaa.com/mahdi313com