و من كتاب له (علیه السلام) إلى أبي موسى الأشعري و هو عاملُه على الكوفة، و قد بلَغه عنه تثبيطُه الناس عن الخروج إليه لمّا نَدَبهم لِحرب أصحاب الجمل:
مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَيْسٍ؛ أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَلَغَنِي عَنْكَ قَوْلٌ هُوَ لَكَ وَ عَلَيْكَ؛ فَإِذَا قَدِمَ [عَلَيْكَ رَسُولِي] رَسُولِي عَلَيْكَ فَارْفَعْ ذَيْلَكَ وَ اشْدُدْ مِئْزَرَكَ وَ اخْرُجْ مِنْ جُحْرِكَ وَ انْدُبْ مَنْ مَعَكَ، فَإِنْ حَقَّقْتَ فَانْفُذْ وَ إِنْ تَفَشَّلْتَ فَابْعُدْ.
[ نهج البلاغه، نامه ۶۳ ].
نامه اى از آن حضرت علیه السلام به ابو موسى اشعرى كه عامل او در كوفه بود. به امام خبر رسيد كه بدان هنگام كه مردم را به جنگ با اصحاب جمل فرا مىخوانده، ابو موسى، كوفيان را از رفتن به جنگ باز مىداشته و به نشستن در خانه ترغيب مىكرده است:
از بنده خدا، امير المؤمنين به عبد الله بن قيس. اما بعد، از تو به من سخنى رسيده كه هم به سود توست و هم بر زيان تو. چون فرستاده من، با پيام من نزد تو آيد، دامن بر ميان زن و بند كمر استوار نماى و از سوراخت بيرون آى و كسانى را كه با تو هستند، فراخوان. اگر ديدى كه بايد از من اطاعت كنى، به نزد من آى و اگر در ترديد بودى از آن مقام كه تو را داده ام كناره گير.
نامه در یک نگاه:
ماجراى نامه چنین است که وقتى امام امیر المؤمنین علیه السلام با لشکر خود به سوى بصره آمد تا آتش جنگى را که طلحه و زبیر و عایشه برافروخته بودند خاموش کند، دو نفر از یاران خود به نام محمد بن جعفر و محمد بن ابى بکر را براى بسیج مردم کوفه فرستاد. گروهى از مردم کوفه بعد از شنیدن پیام على علیه السلام شبانه به سراغ ابوموسى اشعرى رفتند تا با او در این زمینه مشورت کنند که آیا همراه این دو نفر به سوى على علیه السلام حرکت کنند یا نه. ابو موسى با لحن شیطنت آمیزى گفت: اگر راه آخرت را مىخواهید در خانه هاى خود بنشینید و تکان نخورید و اگر راه دنیا را مىخواهید همراه این دو نفر حرکت کنید، و به این ترتیب مانع از خروج اهل کوفه شد. این سخن به نمایندگان على علیه السلام رسید. آنها شدیدا به ابو موسى اعتراض کردند. او در پاسخ گفت: بیعت عثمان بر گردن على و بر گردن من و گردنهاى شماست.
این مرد لجوج و بى خرد فراموش کرده بود که بیعت اگر بیعت راستین هم باشد با مرگ از بین مىرود وگرنه همه آنها باید به بیعت خلیفه اوّل وفادار باشند و با کس دیگرى بیعت نکنند، زیرا بیعت با دو نفر به عنوان رئیس جمعیت معنا ندارد.
در نقل دیگرى آمده هنگامى که خبر حرکت امام علیه السلام به بصره براى خاموش کردن آتش فتنه رسید، ابو موسى به مردم کوفه گفت: على امام هدایت است و بیعت او صحیح است، ولى جایز نیست همراه او در مقابل اهل قبله ( اشاره به لشکر جمل است ) پیکار کرد.
در عبارت دیگر نیز از او نقل شده که به مردم کوفه گفت: مردم! یاران محمد و اصحاب او، نسبت به مسائل از دیگران آشناترند و این فتنهاى که برپا شده انسانِ خواب در آن بهتر از بیدار و بیدارِ نشسته بهتر از ایستاده است... بنابراین شمشیرها را در غلاف کنید و وارد این معرکه نشوید.
به هرحال هنگامى که سخنان نابخردانه ابوموسى به على علیه السلام رسید، امام نامه فوق را براى او نوشت.
🔰 ایتا | تلگرام
@mahdi_domeiri