پروژهی مردانهی جنسیتزدایی و بدخیم شدن سرطان غرب!
سال گذشته پیرامون بحثی که جناب حجتالاسلام مهدیزاده در گفتگو با روزنامه فرهیختگان داشتند میان ایشان و بنده مباحثهای کوتاه شکل گرفت که ادامه پیدا نکرد. بحث ایشان در مورد حذف امر اجتماعی زنانه و مردانه به یک میزان در غرب بود که متن آن را در این
لینک ملاحظه میکنید. متن پیش رو ادامهی آن مباحثه است که تقدیم میشود.
زمانی که از غرب و پروژههای صحبت میکنیم گاهی احساس میشود داریم به آن نوعی شأن فاعلی غیرانسانی میبخشیم که طی قرنهای اخیر مشغول انجام دادن کاری خاص است. در جملهی «غرب به یک اندازه در حال امحای زنانگی و مردانگی است» مشخص نیست که غرب چه کسی است و در تحلیل جنسیتمند، واجد چه جهت و مشخصاتی است. گویی یک موجودیت فرهنگی که تهی از امر انسانی و طبعاً تهی از امر جنسیتی است در تدارک برهمزدن نظم جنسیتی انسان است. حال آن که امر انسانی هرگز از دخالت جنسیت تهی نمیشود و به همین نسبت امر اجتماعی نیز همواره نسبت به جنسیت جهتمندی دارد. علاوه بر این باید تأکید کرد که تجربهی تاریخی انسان غربی آغشته به مذکرگونگی بوده است. اگر مراد از غرب حقیقت ملکوتی شیطانی آن است یا لجنهها و قطبهای صهیونی است باید مشخص کنیم این نیروها چطور و به مدد کدام ساختهای اجتماعی و فرهنگی امکان توسعه و پیشروی ایدههای خود را دارند. بههر حال در هر سطحی از تحلیلی که مستقر بشویم ناگزیر باید نسبت خود را با ساخت اجتماعی و تاریخی جنسیت مشخص کنیم.
متن کامل یادداشت (کلیک کنید)
1800 کلمه. 9 دقیقه
gesostu.ir/n008/
گفتگوی قبلی (کلیک کنید)
@Mahdi_Takallou