ترسم که بمیرم ولی دلدار نیاید در خاک رود پیکرم و یار نیاید روزی که بگیرند همه دامن او را از دست من غمزده هیچ کار نیاید بسیار چشیدم ز غمش خون جگر را حیف است که آن عشق شرر بار نیاید در حسرت او عمر گران طی شد و آخر راضی نشد و گل به بر خار نیاید نرخ یه نگاه بر رخ او جان دهم اما من مشتری و او سر بازار نیاید #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج #کانال_رسمی_مهدیه_تهران @mahdiehtehran