💢 فوّاره واژگون فشار حداکثری و جنگ ترکیبی -۱ 1) روند دشمنی‌های رژیم آمریکا با ملت ایران را در دو دهه اخیر مرور کنید. در دولت بوش، دو کشور همسایه ایران را ظرف سه سال اشغال کردند و رسماً گفتند ایران در نوبت بعدی است. آن زمان، بخش مهمی از دولت و مجلس موسوم به اصلاحات را هم سرمایه خود می‌دانستند. به واسطه همین‌ها بود که به آشوب تیرماه 1378 دامن زدند، جنگ روانی را به داخل کشاندند و تحریم انتخابات مجلس هفتم را به همان عناصر داخل حاکمیت دیکته کردند. 2) دولت بعدی آمریکا (اوباما) با کمک افراطیون مدعی اصلاحات، ابتدا ایجاد آشوب، و سپس ترور و خرابکاری و تحریم‌های فلج‌کننده را به‌کار بست که در روی کار آمدن دولت غربگرا و اصرار بر تدارک توافقی نا‌متوازن موثر بود. دولت اوباما تصور می‌کرد برجام، به عنوان زیرساختی برای مهار، و به موازات تشدید تحریم‌ها (آیسا، سیسادا، ویزا)، می‌تواند طرف ایرانی را وادار به پذیرش دیکته‌هایی در قالب برجام دو و سه کند. آنها در این جنگ ترکیبی و در کنار تحمیل آشوب و تحریم و ترور، گزینه جنگ نیابتی را هم روی میز گذاشتند و ضمن فربه‌کردن داعش در عراق و سوریه، کوشیدند آرزوی شکست‌خورده دولت بوش را با جنگ نیابتی عملی کند. همزمان، چراغ سبز حمله عربستان به یمن و اسرائیل به غزه را هم داده بودند؛ اما برآیند کار، ناکامی بود. 3) هنگامی که ترامپ سر کار آمد، «فشار حداکثری» را در دستور کار قرار داد. دولت ترامپ، هنگامی که میزان اتکای برخی مدیران دولت روحانی به برجام را دید و مطمئن شد آنها گروگان برجام باقی می‌مانند، زیر تعهدات آمریکا زد و تحریم‌های بیشتری را به اجرا گذاشت. او امیدوار بود و دائماً می‌گفت که مقامات ایرانی تا چند هفته دیگر درخواست مذاکره برای توافق جدید می‌کنند. اغتشاشات دی‌ماه 96 و آبان 98، در حالی طراحی شد که آمریکا و اسرائیل، نقشه مشابهی را در عراق و لبنان به اجرا گذاشته بودند. سپس، سردار سلیمانی را ترور کردند. اما برآیند همه این تحولات، شکست‌های پیاپی رژیم آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی و متحدانش بود. بعدها مقامات دولت آمریکا تاکید کردند «راهبرد فشار حداکثری علیه ایران، شکست فاحشی خورده است». 4) مرور فهرست ضربات راهبردی که جبهه مقاومت در این دو دهه به راهبرد «خاورمیانه جدید» و «قرن جدید آمریکایی» وارد کرد، مجال دیگری می‌طلبد. اجمالاً باید خاطرنشان کرد که سیاستمداران و استراتژیست‌های ارشد غربی بارها در چند سال اخیر، از انتقال محور جهانی قدرت از غرب به شرق (آسیا) و تبدیل ایران به قدرت برتر خاورمیانه سخن گفته‌اند. دولت بایدن حالا، وارث بدهی 31 هزار میلیارد دلاری، جامعه‌ای به‌شدت دوقطبی شده و سرشار از خشونت و انگیزه‌های جدایی‌طلبانه، بیش از پنجاه میلیون گرسنه (یک نفر از هر شش نفر)، و سلطه از دست رفته آمریکاست.