بازآ، دلم ز گردش دوران شکسته است چون کشتى از تهاجم طوفان شکسته است آئينه خيال نهادم به پيش روى ديدم که قلبم از غم هجران شکسته است عمرى در آتشيم و ترا ناله مىکنيم فريادمان به کوى و خيابان شکسته است ديگر نواى ما ننوازد نى فراق اين ناله در گلوى نيستان شکسته است ما تيغ غيرتيم ولى در نيام غم زنگار بىيتحرک دوران شکسته است پرچم فراز مهر خراسان برآمده بى تو قرار مهر خراسان شکسته است ما را خيال روى تو بىتاب مىکند عقد بلور اشک، به دامان شکسته است درمان حسرت دل ما ديدن تو بود بازآ که بى تو شيشه درمان شکسته است در رهگذار عشق گدايان حضرتيم در اين مسير کلک »پريشان« شکسته است