تشییع جنازه استاد نجات اللهی یکی از صحنههای خونین انقلاب بود
استاد کامران نجاتاللهی در اوایل دیماه سال 57 در جریان تحصن استادان دانشگاههای تهران و از سوی عوامل رژیم ستمشاهی پهلوی به شهادت رسید. وی در هفتم مرداد 1332 در شهرستان بیجار به دنیا آمد. پدرش عبدالحسین، کارمند بود و مادرش فاطمه نام داشت. او تحصیلات ابتدایی را به فراخور وضعیت شغلی پدر در خراسان، آذربایجان غربی و کردستان گذراند و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون تهران به پایان رساند.
نجاتاللهی تحصیلات عالی را نخست در دانشگاه علوم صنعت آغاز کرد و مدرک لیسانس خود را در رشته راه و ساختمان گرفت و سپس در دانشگاه پلیتکنیک به اخذ مدرک فوق لیسانس راه و ساختمان نائل آمد وی با پایان یافتن تحصیلاتش به عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه پلیتکنیک مشغول به کار شد.
استاد نجات اللهی در تمام مراحل تحصیلی در ردیف شاگردان ممتاز بود و از همان ابتدای ورود به دانشگاه زندگی جدید خود را با شور انقلابی و مبارزه با رژیم منحوس پهلوی آغاز کرد.
او هیچگاه از وظایف سیاسی و اجتماعی خود غافل نبود و همیشه با ظلم و جنایت رژیم مقابله میکرد که از آن جمله میتوان به امضای بیانیه دانشگاهیان به مناسبت 17 شهریور و صدور منشور دفاع از حقوق زندانیان اشاره کرد.
همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی در دوم دی ماه 1357، نزدیک به 70 از استادان و مدرسین دانشگاهها در اعتراض به رفتار خشونتآمیز مأموران نظامی رژیم شاه و سرکوب مبارزات حقطلبانه مردم مبارز و مسلمان ایران و نیز تعطیلی دانشگاهها از طرف رژیم، در ساختمان مرکزی وزارت علوم در مرکز تهران اجتماع و تحصّن کردند، این تحصُّن رژیم را به خشم آورد، زیرا دیگر قشرها هم از استادانِ متحصِّن حمایت میکردند.
در پی این تحصّن عوامل رژیم پهلوی برای درهم شکستن اعتصاب استادان به آنها حمله کردند که در این تهاجم، استاد کامران نجات اللهی از استادان جوان دانشگاه پلیتکنیک تهران در 27 سالگی به شهادت رسید.
فردای آن روز در ششم دی ماه 1357، با حضور دهها هزار نفر که در پیشاپیش آنها، آیتالله سید محمود طالقانی حرکت میکرد، پیکر شهید نجاتاللهی تشییع شد.
مراسم تشییع جنازه استاد نجات اللهی، یکی از صحنههای خونین دوران انقلاب را رقم زد که با یورش مزدوران پهلوی به شهادت بیش از 250 نفر از مردم مسلمان در میدان انقلاب تهران منجر شد.
سرانجام پیکر مطهر شهید نجات اللهی در بهشت زهرا دفن شد و این چنین بود که فرزند برومند دانشگاه، پروانهوار، خود را به آتش گلوله جلادان خونخوار زد و به لقاء پروردگار خویش شتافت.