🔰 🍀جلسه دهم ۳- در جهاد باید ظن و گمان بر کشته شدن نباشد، اما امام عليه السلام به قتل خود و اصحابش علم داشت، و به اصحاب فرمود : گواهی می دهم که همه شما کشته می شوید و بجز فرزندم علی کسی نجات پیدا نمی کند. دشمنان امام در جنگ با آن حضرت احكام جنگ را هم رعایت نکردند که در این باره موارد بسیاری است و از جمله : الف ) جنگ در ماه های حرام ممنوع است ، اما آنها رعایت نکردند و در ماه حرام با امام حسين عليه السلام جنگیدند ب) در جنگ نباید کودکان و زنان کشته شوند ؛ ولى آنان کودکان را کشتند و حتی آن کودک شیر خوار را هم وقتی که امام از آنها برای او آب خواست ، به شهادت رساندند . ج) مزارع را نباید سوزاند ، ولی دشمنان امام تعدادی از خیمه های اهل بیت آن حضرت را در زمانی که هنوز امام زنده بود به آتش کشیدند و قصد داشتند خیمه ها را بااهلش بسوزانند و بعد از شهادت آن حضرت خیمه هارا به آتش کشیدند ، د) در صورتی که جنگ تن به تن شرط باشد ، - ولو با کفار – نباید به یک باره هجوم صورت پذیرد .) نبرد را قبل از ظهر آغاز نکنند ، بلکه عصر آغاز نمایند تا اینکه کشتار به طول نینجامد و شب بین آنها حایل گردد . و نباید سری از معرکه خارج شود ، اگر چه بریدن سر کافر و چرخاندن آن در صحنه نبرد جایز است ، اما نباید از میدان جنگ به مکان دیگری برده شود، حتي اگر کافر باشد . ز) مقتول صاحب نام و بزرگی را نبایدعریان کرد ، حضرت علی علیه السلام وقتی عمرو بن عبدود را به قتل رساند . با اینکه او تجسم تمام کفاربود به تکه ای از لباس او را بیرون نیاورد ، حتى زره او را که اولا - لباس محسوب نمی شود و ثانیا بی نظیر بوده است ، از تنش بیرون نیاورد ، وقتی به علی علیه السلام پیشنهاد آن کار شد ، فرمود: او بزرگ قوم خودش است ، دوست ندارم حرمتش هتک شود ، به همین خاطر وقتی خواهرش آمد و ملاحظه کرد که بدن برادرش را لخت نکرده اند و دانست که قاتل برادرش حریف بزرگوار و شخص جلیل القدری چون على عليه السلام بوده است، خوشحال شد و گفت : اگر قاتل تو غیر از علی بود ، تا ابد گریه می کردم. ع ) حتي اگر مقتول از کفار هم باشد ، مثله کردن او جایز نیست . على عليه السلام حتی از مثله کردن شقی ترین شخص روی زمین از اول خلقت تا آخر آن، یعنی ابن ملجم نهی فرمود و گفت : اگر من از دنیا رفتم او را مثله نکنید و این حکم نزد کفار و بت پرستان در دوران جاهلیت حتی درباره مسلمانانی که با آنان می جنگیدند ، نیز وجود داشته و امری ثابت بوده است. به عنوان مثال وقتی ابو سفیان در جنگ احد بر سر جنازه شهدای مسلمان آمد و جسد حمزه را دید بالای سرش حاضر شده و نیزه را بر دهان آن حضرت نهاد و او را شماتت کرد و گفت : این سزای تواست ، اما چون ملاحظه کرد که انگشتان او را بریده اند و شکمش را پاره پاره کرده و جگرش را بیرون آورده اند ، با صدای بلند فریاد زد: ای پیروان محمد در میان کشتگان شما شخصی است که مثله کرده است ، به خدا سوگند من چنین دستوری ندادم و به آن راضی نبودم، اما پسر معاویه به پسر سعد نوشت : وقتی حسین را کشتی ، بدن او را زیر سم اسب ها قرار بده ، می دانم که بعد از مرگ دیگر به ما آسیبی نمی رساند ، اما من به این گفته خود پایبند هستم که هر گاه حسین را بکشم با او این معامله را خواهم کرد د) نباید زنان و کودکان اسیر محلی از کفار را بر کشته های آنان عبور داد ، به همین خاطر پیامبر (ص ) وقني بلال ، صفيه اسیر را پر کشتگان بهود عبور داد و بدنش شروع به لرزیدن کرد، او را مورد عتاب قرار داد . اما این مصیبت بزرگ بر اسیران آل محمد وارد شد و نه تنها آنها را از کنار شهیدان آغشته به خون عبور دادند ، بلکه آنها را همراه کشتگان حرکت دادند و آن هم مدتی طولانی بیش از یک ماه و در حالی که سرهای شهیدان در معرض دیدشان قرار داشت گذاشت یا در صورتی که زنان اسیر از کفار ، از دختران و بزرگان و سلاطین باشند، نباید آنها را در بازار به معرض فروش و آنان را به مجالس برد و چهره های آنها را مانند دیگر زنان کافر عریان به دیگران نشان داد و اما در روایتی از امام باقر عليه السلام ديدم که فرمود : وقتی اسیران ما را به شام آوردند صورت های آنان آشکار بود و شامیان گفتند ما اسیرانی به این زیبایی ندیده ایم و در مجلس يزيد آن شامی گفت : یزید! این دختر اسیر را به من ببخش . 🥀 🥀