💔 بےحضورت همه شب خواهشِ بارانم هست؛ گُر گرفتم عطشت جامِ بیابانم هست؛ سنگ بر شیشه‌ےِ تبدار نگاهم زده اے، قلمم مشقِ غمے از دلِ بے جانم هست؛ دستِ بےتابِ گل و باغچه ام را نشکن، آتش قهر کجا طاقتِ گلدانم هست؟؟ کوله اے پر زِ خیال و نفسے کُنج قفس، شوقِ پرواز و سفر آه فراوانم هست؛ قصِّه حک گشته و بردوش کشم دیوانت، خاطراتے که در این کیف و خیابانم هست؛ خش خشش را شنود هرکه کنارم باشد، قلبِ خشکے که در این سینه‌ےِ ویرانم هست؛ (مـهدیــه_گودرزے) (بداهــه ۶ آبان ۹۹) @mahdiyegoodarzi ۳۸۹