┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷 زندگینامه شهید گرانقدر محمدباقر صبوری 🌷
بسم الله الرّحمن الرّحیم
شهید محمدباقر صبوری ، فرزند محمد ، اولِ آذر ماهِ سالِ هزار و سیصد و بیست و شش ، در روستای یاتری عُلیا آرادان به دنیا آمد .
دوران ابتدایی را در مدرسه شهید چمران عُلیا و راهنمایی را در داورآبادِ آرادان گذراند .
برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دبیرستان شبانه ثنایی در میدان امام حسین (ع) دیپلمش را گرفت و در کارخانه ملامین سازی مشغول به کار شد .
سالِ چهل و هشت ، ازدواج کرد . به استخدام ارتش شاهنشاهی در آمد . نمازش را به موقع می خواند و به سربازها هم سفارش می کرد اول نماز ، بعد غذا .
نوحه خوانی می کرد . برای روزهای محرم ، هفته ها قبل ، نگهبانی می ایستاد تا مرخصی بگیرد و بتواند برای عزاداری امام حسین (ع) به گرمسار برود و نوحه بخواند . علاوه بر نوحه ، هم شناگر بود و هم کارهای فنی انجام میداد .
خوش مسافرت و اهل مهمانداری و مهمانی رفتن .
آرزو داشت مکه برود . به همسرش هم گفته بود ، ولی شرایطش پیش نیامد .
چند ماه به انقلاب مانده بود که به فرمان امام پادگان نرفت . برایش پرونده ای تشکیل دادند که یک نظامی شاهنشاهی تخلف کرده ، ولی با پیروزی انقلاب پرونده بسته شد .
باشروع جنگ می خواست که به جبهه برود مخالفت کردند و اعزام نشد . معتقد بود جنگ تحمیل شده و باید دفاع کنیم .
می گفت : ما مسلمانیم و شیعه باید برود .
با پیگیری خودش با یک تیپ از نیروهای مشهد به گیلانغرب اعزام شد . کمتر از یک ماه آن جا ماند . فرمانده برگه ی مرخصی به او داد که برگردد ولی قبول نکرد .
سرانجام در بیست و یکمِ دی ماهِ سالِ هزار و سیصد و پنجاه و نُه ، درتنگه ی حاجیان منطقه ی گیلانغرب ، در یک عملیات پدافندی با انفجار مین خوشه ای و برخورد ترکش به کمر و پا مجروح شد . چون نتوانستند او را به عقب برگردانند ، بر اثر خونریزی شدید به شهادت رسید .
پیکر مطهّر ایشان را پس از تشییع ، طبق وصیتش در روستای امامزاده علی اکبر (ع) ، یاتری عُلیا به خاک سپردند .
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄