🌱اواخر سال سیزدهم بعثت بود که پیامبر به خاطر آزار و اذیت قریش تصمیم گرفتند از مکه به مدینه مهاجرت کنند.
سفری سخت و پرخطر در پیش بود😓 قرار شد پیامبر به همراه یک یا دونفر زودتر حرکت کنند و بقیه یاران بعد از ایشان بیایند. عبور از بیابان های خشک و سوزان برای زنان و دختران کار راحتی نبود🌵☀️به خصوص اینکه هر لحظه خطر حمله دشمنان و یا راهزنان وجود داشت.
پیامبر مسئولیت حفاظت و همراهی کاروان زنان و دختران که فاطمه ی نوجوان، سلام الله علیها، نیز همراه آنها بود را به علی علیه السلام که جوانی حدودا بیست و سه ساله بود سپرد🦋 کاروان به راه افتاد 🐪🐪🐪زنان سوار بر شترها و علی علیه السلام پیاده.
در نیمه های راه، هفت نفر سوارِ نقاب دار از دور نمایان شدند🥷
علی علیه السلام دستور داد فورا شترها را بخوابانند و کمک کرد زنان پیاده شدند، سواران نقاب دار با شمشیرهایشان حمله ور شدند، زنان و دختران از ترس و اضطراب به گریه و شیون افتاده بودند😭
آنان میخواستند هرطور شده نگذارند کاروان به مدینه برسد😠
علی علیه السلام با شجاعت تمام با مهاجمان جنگید و اجازه نداد به زنان نزدیک شوند و آنان را فراری داد.👌
کاروان زنان به سلامت به مدینه رسید،💫 پیامبر به استقبال کاروان آمد و علی علیه السلام را در آغوش گرفت💚
پاهای علی علیه السلام ورم کرده بود و قطرات خون از آن میچکید، اشک از چشمان پیامبر جاری شد.🌱🤍 (اعلام الوري، ص 192؛ تاريخ کامل، ج 2، ص 75)
دو سال بعد، علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها می آید💝 جوانی که امتحان خودش را در بسیاری از شرایط سخت خیلی خوب پس داده، فاطمه سلام الله علیها خواستگارهای زیاد و با نام و نشانی داشت اما هیچکدام در نجابت و تقوا و شجاعت به پای علی علیه السلام نمی رسیدند👍🌹
مهدیار! به نظرت مهم ترین ویژگی ای که همسفرت توی زندگی مشترک باید داشته باشه چیه؟
@mahdyar_59