در زمان شاه ملعون در شهر ابرکوه بین مردم شیعه و بهائیان اختلاف میشه و بهاییها بوسیله شیعیان کشته میشن همه رو دستگیر وبه اعدام محکوم میکنن. مردم شهر به فکر چاره می افتن و به آیه الله بروجردی مراجعه میکنن.آیه الله بروجردی رحمه الله علیه میگن بگین سیدروح الله خمینی بیا. آیه الله بروجردی به امام میفرماین برو پیش شاه و بگو بروجردی گفت هر چه زودتر اینها رو آزاد کن .اون موقع مرسوم بود هر کس میخواست پیش شاه بره باید با ماشین مشکی و فقط تک سرنشین تا نزدیک کاخ میرفت بعد پیاده میشد بقیه راه رو پیاده میرفت.امام عزیزمون میگن یه ماشین سفید آماده میکنن وبه همراه چندنفر میرن به سمت کاخ شاه .اونجا که میرسن بهشون میگن اینجوری نمیتونین وارد کاخ بشین .امام به مامورا میگن برین به شاه بگین روح الله از طرف آیه الله بروجردی پیام داره.مجبور میشن اجازه ورود بدن . امام میرن در سالن انتظار .مرسوم بود هر کس کار داشت باید همونجا منتظر میشد تا شاه بیا اما امام از اونجا وارد اتاق شاه میشن و میرن رو صندلی مخصوص شاه میشینن .چون فقط یه صندلی بیشتر نبود وباید می ایستادن و حرفشون رو میگفتن وقتی شاه میا مجبور میشه بایسته و امام پیام آیه الله بروجردی رو میگن و بدون خداحافظی از اونجا بیرون میشن. امام عزیزمون خیلی شجاع و نترس بودن وبجز از خدا از کسی هراسی نداشتن.شادی روح مطهرشون صلوات