هدایت شده از کانال اشعارسوزدل دلسوخته
هرچند زلال و ساده اینجا آمد افتاده شبیه جاده اینجا آمد در محضر حق، سواره محشور شود هر کس دو قدم پیاده اینجا آمد ✍حجت‌الاسلام از هرچه و هرکه غیر تو سیر شدیم در خدمت بارگاه تو پیر شدیم تا حال «نمک گیر» تو‌ بودیم، امّا با چای عراقی‌ات «شکر گیر» شدیم ✍ هرچند که آسمان سراسر دود است با چشم دلت نگاه کن مشهود است موکب موکب، قدم قدم، صف در صف رزمایش لشگرکشیِ موعود است ✍ این راهِ دعا راهِ ظهورِ دین است این جاده‌ی اَمن و جاده‌ی آمین است پیداست که یک قدم فقط مانده به صبح معنایِ پیاده رفتنِ ما این است ✍ دل می‌برد از گنبد خضرا شالش آذین شده کربلا به استقبالش از جادۀ اربعین می‌آید یک صبح می‌آید و یک قافله دل دنبالش ✍ قرار ماست پیاده نجف به کرببلا اگر که وعده‌ی ما را اجل بهم نزند ✍ اربعینی‌ها خبر دارند ما از این مسیر «با چه حالی آمدیم و با چه حالی می‌رویم» ✍ عشق عشق، عشق عشق، عشق عشق، عشق عشق این صدایِ پایِ زائرانِ اربعینی است ✍ اینجا همه چیز و همه جایش روضه‌ست موکب موکب، آب و غذایش روضه‌ست از گریه‌ی کودکانِ جامانده بگیر تا خستگی و تاولِ پایش روضه‌ست ✍ دلخونم از این فاصله، خواهم آمد من هم‌قدم قافله خواهم آمد با یاد سه‌ساله‌ای که جا ماند از راه با پای پر از آبله خواهم آمد ✍ از یک بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس... نیزه‌ها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است ** بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود در حقیقت آن خرابه، قتلگاه زینب است ✍