🎥دیدن این فیلم خالی ازلطف نیست👆
👌حکایت زیبای صیاد و گنجشک
جناب شعبی گوید:
صیادی گنجشکی را گرفت و گفت میخواهم تو را بکشم و بخورم
گنجشک گفت:ازخوردن من سودی نبری؛ چون کوچکم و تورا سیر نمیکنم
اگرمرا رها کنی۳پند بهتو میآموزم که برایت منفعت دارد
صیادگفت:بگو
گنجشک:یک پند را الان که دردست تو هستم
یکی را زمانی که مرا رها کنی،میگویم
سومی را زمانیکه روی آن درخت بزرگ رفتم
صیاد: اولی را بگو
گنجشک:برایچیز ازدسترفته حسرت مخور
صیاد اورا رها کرد
گنجشک کمی فاصله گرفت وگفت:
دوم اینکه؛هرگز امر محال را باور مکن
بعد روی درخت بزرگ رفت و گفت:
ای بدبخت! اگرمرا میکشتی درشکم من۲ دانه مروارید هست که هریکی ۲۰ مثقال است؛تومیتوانستی توانگروثروتمند شوی...
صیاد انگشت حسرت میخورد که گنجشک گفت: آن ۲ سخن اولی را فراموش کردی و حسرت سومین حرف مرا میخوری؟!
اول گفتم:بر گذشتهات اندوه مخور
دوم گفتم:امر محال راباورمکن
پر و بال وگوشت من روی هم ۱۰ مثقال نیست، چگونه درشکمم ۴۰ مثقال مروارید جای گیرد؟!
اینکه امر محالی است امااگرهم بود،مگر به تو نگفتم غم چیز ازدسترفته را نخور؛ چون فایدهای برایت ندارد ...
اینرا بگفت و پرید و رفت
🌸امیرالمومنین علیه السلام:
عِنْدَ غُرُورِ الاِطْماعِ وَ الآمالِ تَنْخَدِعُ عُقُولُ الْجُهّالِ وَ تَخْتَبِرُ أَلْبابُ الرِّجَالِ
به هنگام فريبِ طمعهاو آرزوها
عقول جاهلان گرفتارمىشود
و عقل مردان بزرگ درآزمون و امتحان قرار مىگيرد.
📚غررالحکم،قصار ۲۴
📒
https://eitaa.com/Rumipoet📚
--••✾•🌻🌿🌺 🌻•✾••--