🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌕 توی ظِلِّ گرمای تابستان، بچه های محل سه تا تیم شده اند؛ توی یک کوچه هجده متری. ⚽️تیم مهدی یک گل عقب است. عرق از سر و صورت بجه ها می ریزد. چیزی نمانده ببازند؛ اوت آخر است.🚩 ☄موقعیت خوبی برای گل زدن برای مهدی فراهم میشود. 💬 مادر می آید روی تِراس « مهدی! آقا مهدی! برای ناهار نون نداریم ها برو از سرکوچه دو تا نون بگیر.» ⭕️ توپ زیر پایش می ایستد. بچه ها منتظرند.✋ توپ را می اندازد طرفشان و می دود سر کوچه... .🏁 🇮🇷 🇮🇷 🌹((شادی شهداء و امام شهداء ))🌹