شهید مدافع حرم ارتش جمهوری اسلامی ایران سید مهدی جودی ثانی فرزند سید حسین در تاریخ 14 تیر 1362 در یک خانواده مذهبی و فرهنگی در شهرستان درگز استان خراسان رضوی دیده به جهان گشود. از ابتدای زندگی خویش با توسل به ائمه اطهار(ع) و ولی‌زمان خویش رهبر معظم انقلاب در تلاش برای برقراری عدل و اهتزاز پرچم جمهوری اسلامی ایران بود. او در سال 1383 با توجه به علاقه به اسلام و انقلاب برای حفظ و حراست از سرزمین مادری خویش با به تن کردن لباس مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران پای در راه جهاد گذاشت. وی حدود ۸ سال در سخت ‌ترین نقاط مرزی کشور در استان خوزستان خدمت کرد. شهید جودی از مداحان اهل بیت (ع) و یک ارتشی ولایت ‌‎مدار و پا در رکاب بود. پس از حمله گروهک تروریستی تکفیری داعش به صورت داوطلبانه خواستار حضور در جبهه‌ های دفاع از حرم حضرت زینب(س) شد. شوق شهات در وجود این ارتشی دلاور سبب حضور وی در سوریه، مرکز مقاومت در برابر تکفیر و تکفیری شد. شهید سید مهدی جودی ثانی در تاریخ 20 تیرماه سال 1396 در سن 34 سالگی در نبرد با تکفیری ها در سوریه به شهادت رسید و به آسمان پر کشید. پيكر پاک و مطهر شهيد سيد مهدي جودي ثاني از مدافعان حرم حضرت زينب(س) پس از انتقال به ایران روز جمعه 23 تیر ماه سال 1396 با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده های شهدا و جمعی از نیروهای نظامی و انتظامی از مهدیه مشهد تا حرم رضوی تشييع شد. پیکر این شهید شهید مدافع حرم پس از طواف دور ضریح ضامن آهو و اقامه نماز در حرم مطهر رضوی، بعد از مراسم نماز جمعه مشهد تشییع و به بهشت رضا انتقال داده شد. پس از قرائت تلقین و وداع جانسوز خانواده دوستان و آشنایان پیکر مطهر شهید مدافع حرم سید مهدی جودی ثانی در کنار دیگر شهیدان در گلزار شهدای بهشت رضا آرام گرفت. پدر شهید با اشاره به نحوه شهادت سید مهدی از قول یکی از همرزمانش می گوید: در عملیات آخر سید مهدی با توپخانه موضع 107 دشمن را منفجر می‌کند و به نحوی خسارت بر آنها وارد می‌کند که منجر به عقب‌ نشینی و آزادسازی آن منطقه می‌ شود؛ اما به دلیل کینه‌ ای که از سیدمهدی و دوستش پیدا کرده بودند از پشت مواضع آنها را با کاتیوشا از فاصله نزدیک می‌ زنند؛ پیکر مهدی هم انگار که یک سنگ به شیشه خورده باشد متلاشی می‌ شود. حاج سید علی پدر شهید سید مهدی جودی ثانی درباره او می‌ گوید: در واجباتش هیچ‌ گاه تاخیر نمی‌کرد و خود را ملزم به اجرای مستحبات کرده بود. فراموش نمی‌کنم آخرین باری که به مشهد آمد ماه رمضان بود، وقتی که روزه خواری مردم را می‌دید به من می‌گفت: «خداوند آن‌ قدر مهربان است که در ماه روزه به مردم فرصت داده است که اگر مشکلی داشته و نتوانستند روزه بگیرند در انظار نباید روزه بخورند و حرمت خداوند را بشکنند» از این مسئله خیلی ناراحت بود و روحیه او را در این مدت خراب کرده بود؛ اما در مواجهه با روزه‌خواران با ملایمت برخورد می‌کرد و تذکر می‌داد. زیرا معتقد بود با محبت همه مشکل‌ها بر طرف می‌شود؛ اگر جوانی را می‌دید که راه‌اشتباهی را برگزیده است ابتدا با او دوست می‌شد و سپس هدایتش می‌کرد.