⭐️
#کربلائی_کاظم_ساروقی
🌺🍃قسمت چهارّم🍃🌺
🏡اهل خانه خيلي مرا سرزنش كردند كه تا اين موقع شب كجا بودي❗️❓من چيزي نگفتم
🐏🌿🌱علوفه را به گوسفندان دادم و صبح زود آن گندمها را به در خانة آن مرد مستمند بردم و به او دادم و بدون معطّلي به نزد پيشنماز محل، آقاي حاج شيخ صابر عراقي رفتم، و داستان خودم را از اول تا به آخر گفتم.
✨آقاي عراقي به من گفت آنچه را ميداني بخوان. من آنها را خواندم. ⏰او ساعتها مرا امتحان كرد. نخست سورة رحمان را پرسيد، بعد سورة يس، مريم و سورههاي ديگر قرآن را.
📗من از هر كجا پرسيد، از حفظ و بدون كوچكترين لغزش همه را تلاوت كردم. ❗️
📖سپس قرآن را بوسيدم. و آقاي عراقي به مردمي كه آنجا بودند، گفت: مردم كاظم درست ميگويد، او مورد لطف قرار گرفته است.✨ مردم بر سر من ريختند و لباسهايم را به عنوان تبرّك بردند، و اگر او مرا در خانة خود و اتاق زن و بچهاش نبرده بود، مردم ده، گوشت بدن مرا نيز به عنوان تبرّك ميبردند. ☺️
🏡آقاي صابر عراقي به زحمت مردم را از خانه بيرون كرد و به من گفت: كاظم اگر جان خودت را دوست داري شبانه از اين محل برو. در غير اين صورت به عنوان تبرّك به دست مردم آسيب خواهي ديد. گفتم: خرمن و گوسفندانم را چه كنم❓ گفت، من دستور ميدهم آنها را حفظ و جمعآوري كنند و 💰پولي هم به من داد و 🌙شبانه به ملاير آمدم. آنجا نيز مردم قصه مرا براي آقاي سيّد اسماعيل علوي بروجردي كه از علماي ملاير بود گفتند و ايشان تشريف آوردند و با من ملاقات كردند و با اصرار مرا بردند، جلسهاي تشكيل دادند و قصة مرا براي شخصيتهاي ملاير نقل كردند. آنها مرا بسيار آزمايش و امتحان نمودند و همه تعجّب ميكردند.
آري اين بود جريان عجيب و ماجراي استثنايي كربلايي كاظم که به محضر امام زمانش مشرف شد و حافظ کل قرآن کریم گشت💚❗️😇
ادامه دارد...
@mahman11