خاطره 🌿 | ببخشید، معذرت می‌خوام | یک قضایایی پیش آمده بود در کانون تربیتی. مسئول کانون هم تماس گرفته بود با آرمان: آقای علی‌وردی چرا فلان اتفاق افتاد؟ چرا فلان کار نشد؟ چرا فلان مسئله پیش آمد؟ آرمان مثل خیلی‌ها می‌توانست گارد بگیرد. تقصیر را بیندازد گردن دیگری. فرار به جلو کند و بگوید اصلا شما چرا خودتان فلان کار را انجام ندادید؟ خلاصه می‌توانست مثل خیلی از ما، اشتباهش را نپذیرد و از عذرخواهی شانه خالی کند. واکنش آرمان اما، هیچ‌کدام از این‌ها نبود. فقط یک کلمه گفته بود: ببخشید، معذرت می‌خوام.✨🌹 "آرمان_عزیز 🌱" • @mahman11