♥️قصه ی ۳رفیق 🍁ما سه رفیق بودیم والبته همرزم وهم محلی. درسته شهیدازلحاظ سنی کوچکترازمابود ولی استاداخلاقمون شد . 🍁یادمه به پیشنهادشهید اشتراکی یه دوربین عکاسی خریدیم تا لحظاتی ازخودمون روبه یادگاربگذاریم. 🍁هروقت می خواستیم عکس بگیریم شهیدمی گفت: توروخدا لبخندبزنید تابعدازشهادتمون حس خوب به دیگران منتقل کنیم. 🍁دوربین نوبتی چرخید رسیدبه شهید. واون گمنام شد. ولی عکسها؛لبخندهاش یادگارموند. همونطوری که خودش که میخاست. 📚خاطراتی ازشهیدبرزگر راوی:قربان علی امروزی 👆تصویربالا: سمت راست:آقای امروزی وسط:شهیدبرزگر 🕊🌹 سمت چپ:محمدسعیدی @mahman11