#خاطرات_شنیدنی
#سردارشهیدمحمودکاوه
8⃣
می گفت:چند روز اول ،نتونستم امام رو زیارت کنم.😔
یک شب طاقتم طاق شد.
نیمه های شب ،رفتم روی پشت بوم یکی از ساختمون ها که مشرف بود به اتاق امام.🏘
اتفاقا برق اتاق روشن بود💡.
امام داشتند نماز شب می خوندند.📿
می گفت:وقتی به خودم اومدم ،دیدم دارم اشک می ریزم.😭
📚ساکنان ملک اعظم
@mahmodkaveh