12-برادر محمود به همراه مصطفی هادیزاده ، حمید هراتی مطلق و رجبعلی نجفی، از مربیان پادگان آموزش مشهد، یک دوره ی سه ماهه ی آموزش چریکی را در تهران دیده است . هیچکدامشان را در پادگان تیپ ندیده ام با پرس و جو مصطفی هادیزاده را در مشهد پیدا می کنم، اوست که می گوید نجفی شهیده شده است .صحبتهای مصطفی مرا تا اندازه ای با سابقه ی آموزش محمود آشنا می کند : 15 خرداد 58 که عضو سپاه شدیم فرستادنمان آموزش. نیروهای آموزشی حول و حوش دویست و پنجاه نفر می شدند نفر می شدند هنوز مربی های سپاه به آن تعداد نبودند که بتوانند آموزش این همه نیرو را سر و سامان بدهند؛ از ارتش کمک گرفته بودند. یک ماه شبانه روز آموزش دیدیم. انصافا مربیها سختگیری می کردند. از مرخصی و دیدن خانواده هم خبری نبود. آموزش که تمام شد، تعدادی مربی از بین همان نیروها انتخاب شدند از جمله من و کاوه . اما برای اینکه با شیوه های تدریس و مربیگری بیشتر آشنا شویم باید یک دوره هم در تهران می دیدیم . این دوره هم سه ماه طول کشید. مربی ها همه پاسدارهای ورزیده ای بودند که قبلادر لبنان آموزش دیده بودند .همان ابتدای دوره از ما تست جسمانی گرفتند که محمود بالاترین نمره را آورد . اگر عکسهای محمود را درآن دوره نگاه کنید می بینید که چه بدن ورزیده ای دارد، به هر تقدیر آموزش که تمام شد برگشتیم مشهد- پادگان آموزش – دوره ی هفتم در حال انجام بود . اما نیروها از وضع موجود ناراضی بودند، حتی اعتصاب کرده بودند و سر کلاس نمی رفتند . فرمانده ی پادگان آقای سلیمی بود به ما گفت : وضع این است و شما باید دست به کار شوید، کاوه آمد نیروها را جمع کرد و حرفهایی زد که احساس مسئولیت را در آنها زنده کرد، اصلا جو شکسته شد، نیروها با روحیه ای خوب رفتند اردو و برگشتند . از آن روز به بعد وظیفه ی ما به عنوان مربیهایی که در تهران آموزش دیده ایم سخت تر شد. برادران ارتشی رفتند و کار آموزش افتاد دست خود پاسدارها . محمود مربی بود تا وقتی رفت جماران و بعد هم که جنگ شروع شد کسی او را در پادگان آموزش نمی دید مگر برای انتقال تجربه و یا جذب نیرو . صحبتهای برادر هادیزاده که به اینجا می رسد، تازه می فهمم چرا برادر کاوه این قدر روی مسئله ی آموزش تاکید دارد و به آن بها می دهد، آخر خود او می داند که آموزش چه اهمیت بسزایی دارد . دارد..... @mahmodkaveh