قبلا در متن های خودم به آن نقد می کردم و همیشه آرزو داشتم که یک روزی بیاید که بساط این موضوع در سپهر سیاسی اصول گراها، برچیده شود اما اکنون پدرخوانده ای نمی بینم افراد کوتوله یا کوچک شده با انتقادهای فزاینده و گرفتار در مرداب پاسخگویی می بینم که توانایی ایجاد یک اجماع را ندارند. آنهایی که ما پدرخوانده می دانستیم، فرصتی داشتند تا جایگاه خود را تثبیت کنند اما اکنون این تشتت آراء و لیست ها نشان می دهد که فرصت باقیمانده نیز از دست رفته است و جامعه ارزشی مانده است و پراکندگی و یک جبهه اصلاحات که در هر شهرستانی یک لیست داده است. آیا این راه که می رویم به ترکستان که نه بدتر از آن به مجلس ششم است!!!! یعنی یک بازگشت، یک عقب گرد و یک دولت انقلابی تنها که مدتها آرزوی شکل گیری آن را داشتیم؟ با زبان گویا می گویم که دو روزباقیمانده را دریابیم هرکه در جایگاه تعیین لیست قرار گرفته به یک لیست واحد بیاندیشد.