بنظر شمای مخاطب نقطه عطف این خاطره کجا بود؟
بیاید با هم یه مروری بکنیم
🔹کارهای خانه زیاد بود و والدین اعتقاد به کمک گرفتن نداشتن
🔹مادرم با ذره بین کارهایم را وارسی میکرد. میگفت این است و جز این نیست.
🔹برای کسی مهم نبود که دستم درد گرفته و ورم کرده
شاید تمام این موارد در نتیجه ی نهایی نقش داشته باشد اما
بی توجهی به احساسات فرزند در کنار بایدها و نبایدهای سختگیرانه باعث میشود سبک تربیتی خانواده ای سختگیرانه شود.
تصور کنید اگر تنها بعد از آن همه کار اجباری، موقع درد گرفتن دستها، مادر یا پدر میگفت:
آخی چقدر زیاد کار کردی که دستای قشنگت درد گرفتن،بیار ماساژ بدم، دفعه ی بعد کار رو کمتر کنیم.
آیا حال این فرزند بعد از سالها نسبت به والدینش اینگونه بود؟
@mahnaa_ir