زنگ در به گوش می رسد. دخترک در را باز می کند و پدر وارد خانه می شود. کودک نوپا عروسکش را زمین می اندازد و به سمت در می دود. پای پدر را می‌گیرد. دستش را به سمت پدر دراز می کند. پدر تکه نانی را می کند و به دست کودک می دهد. گونه اش را می بوسد. در آغوش می فشاردش. کودک با خنده از آغوش پدر فرار می کند. روبروی پدر می ایستد. گازی به نان می زند. صدای خنده اش خانه را پر می کند. و ناگهان... صدای انفجار... و صدای فروریختن آجر روی آجر... و صدای خنده ی فرو خورده... و صدای فریاد پدر... و کودکی غرق خون با آخرین گاز به تکه نان کوچک... کاش دروغ باشد این آخرین گاز کودک بوده و کاش دروغتر باشد که در غزه؛ کودکان،تنها یک وعده غذا میخورند. میان این همه هیاهوی دنیا غرق شده ایم و خود را گم کرده ایم. کاش دروغ باشد مادر بی فرزند... کاش دروغ باشد مرد بی همسر... کاش دروغ باشد داغ از دست دادن عزیز در پس دیگری..‌ ولی؛ همه ی اینها حقیقت است... حقیقتی تلخ ولی واقعی! به دور و برمان‌نگاه کنیم. فرزندانمان غرق در آرامش و نعمت، با خانه های گرم در زیر سایه ی امنیت و محبت... باید اول قدردان بود بخاطر تمامی نعمات و شکرگزار بود؛ تا نکند گرفته شود از ما هر آنچه خوبی و نعمت و محبت است... برایشان دعا کنیم که مظلومند و قوی... 🇵🇸🇮🇷 👇👇🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3133669378C349d1c71fb