ماجرا از جنگ صفین آغاز شد. در این جنگ سپاه امیرالمؤمنین(ع) با سپاه شام که همان سپاه معاویه بود وارد نبردی سخت شدند. معاویه که خود را در آستانه شکست دید، با مشورت عمرو بن عاص دست به حیله‌ای بزرگ زد تا از این شکست رهایی یابد. آن‌ها تصمیم گرفتند قرآن‌ها را سر نیزه کنند تا از این طریق سپاه امیرالمؤمنین(ع) را از ادامه نبرد منصرف کنند. آن‌ها مدعی شدند ما هر دو گروه مسلمان هستیم و قرآن باید بین ما حَکَم و داور باشد. در سپاه امام(ع) که عده‌ای نفوذی و تعدادی سست‌عنصر حضور داشتند، بر این فتنه دامن زدند و در نهایت سپاه حضرت خلع سلاح شد تا به زعم خودشان قرآن را داور بین خود قرار دهند. در این بین امام علی(ع) به همراهی تعدادی از یاران خویش به روشنگری پرداختند تا پرده از فتنه‌افکنی معاویه بردارند، اما فایده‌ای نداشت و در نهایت امیرالمؤمنین(ع)‌ را با تهدید به قتل مجبور کردند به مالک اشتر فرمان بازگشت از میدان نبرد دهد. امام(ع) در چنین وضعیتی، پیشنهاد معاویه را برای متارکۀ جنگ و تعیین نماینده برای مذاکره پذیرفت و ماجرای تحکیم شکل گرفت. ✍ ۱۳