«چون اختلاف على و معاویه باعث بروز این فتنه و آشوب بود و حالا که ابوموسى على را خلع کرد، من نیز با نظر او در مورد خلع على موافق بوده و در عوض معاویه را به مقام خلافت بر میگزینم زیرا علاوه بر این که او شایسته احراز این مقام است». پس از این سخنان هیاهو مجلس را فرا گرفت و ابوموسی به شدت ناراحت شد و با تمثیل از آیه176 اعراف ««فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ يَلْهَثْ؛ مثلش چون سگ است (که) اگر بر آن حملهور شوی زبان از کام برمیآورد و اگر رها کنی (باز هم) زبان از کام برآورد»، رو به سوی عمرو بن عاص کرد و گفت: «إنّما مَثلُک مَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ يَلْهَثْ». عمرو بن عاص خندید و با تمثیل از آیه 5 سوره جمعه آنجا که میفرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسفَارَا...؛ مثَل کسانی که تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمیکنند، مثَل آن خر است که کتابهایی را حمل میکند...» رو به ابوموسی کرد و گفت: «إنّما مثلُکَ مِثل الحِمار یَحمِلُ أسفاراً».
امیرالمؤمنین(ع) نتیجه حکمیت را نپذیرفت و فرمود: «همانا رأی بزرگانتان بر این قرار گرفت که دو نفر را برای داوری انتخاب کنند، ما هم از آنها پیمان گرفتیم که از قرآن تجاوز نکنند، اما افسوس که آنها عقل خویش را از دست دادند، حق را ترک کردند؛ در حالی که آن را به خوبی میدیدند، چون ستمگری با هواپرستی آنها سازگار بود، با ستم همراه شدند، ما پیش از داوری ظالمانهشان با آنها شرط کردیم که به عدالت داوری و براساس حق حکم کنند؛ اما به آن پایبند نماندند». اما در نهایت معاویه با کمک نفوذیان خود و جاهلان قوم به هدف خود که همان پایان دادن به جنگ صفین و ایجاد تفرقه در سپاه امیرالمؤمنین(ع) بود، دست یافت.
✍
#استاد_امیرعباس
۱۶