هدایت شده از امیر عباس
گویند: مردی یک خروس ذبح شده خرید و بُرد منزل ووقتی به همسرش گفت این خروس را طبخ کن ، همسرش بشدت ناراحت شد و گفت : من هیچ جنس مذکری رادر این خانه راه نمیدهم! برو پس بده و مرغ بخر و بیاور. مرد بیچاره رفت که پس دهد ولی با انکار فروشنده روبرو شد… بالاخره بعدگفتگوهای زیاد، فروشنده گفت حاضرم این خروس را بردارم و بجایش مرغ دهم و حتا پولش را نمیخواهم، فقط بگو چرا خروس را آورده ای که مرغ بجایش ببری؟ مرد، سخن همسرش را گفت. بلافاصله آن مرغ فروش گفت: من مرغ مجانی به تو میدهم اما شک نکن که این زن ریاکار تو آلوده است!