‌ اختلاط و تأثیر و تأثر صفات و پدیده‌ها و نیروهای مغزی و روانی آدمی است که تغییری در هویت هر يک از آنها به وجود می‌آورد، نه در صفات و فعالیت‌های الهی. اگر در انسانی جنبۀ عواطف او بسیار شدید باشد، موجب تضعیف حسابگری‌های عقلی او می‌شود، و برعکس، شدت حسابگری عقلی او باعث ضعف عواطفش است، غلبۀ رحم و دلسوزی در يک انسان، مغلوبیت عدالت او را به دنبال می‌آورد. هنگامی که تخیلات از حد گذشت، اندیشه‌های منطقی دچار رکود می‌شود. به همین جهت، می‌توان گفت: اگر کسی این قدرت را به دست بیاورد که موجودیت خود را با تمامی صفات و نیروها و استعدادها و فعالیت‌های مغزی و روانی به طور کامل اداره کند، او قدرت مدیریت همۀ مردم را دارد. لذا، گفته شده است: هیچ کس حق مدیریت مطلق مردم را ندارد، مگر انبیاء و اوصیاء(ع) که به مقام والای مدیریت خویشتن نائل شده‌اند. به هر حال، صفات خداوندی مافوق اختلاط و تأثير و تأثر با یکدیگر است. یعنی رحمت واسعه و بی‌نهایت او، هیچ تزاحمی با عذاب بی‌کران و شدید که نصیب تبهکاران ضد هستی خواهد کرد، ندارد. برعکس، عذاب شدید و بی‌کرانی که نصيب تبهکاران خواهد کرد، هیچ تزاحمی با رحمت واسعه و بی‌نهایت او ندارد. در اینجا ناگفته نماند که فرق است میان عذاب و رحمت خداوندی. عذاب خداوندی از روی استحقاق صددرصد نصيب تبهکاران خواهد شد، زیرا خداوند سبحان چنان که در کتابش فرموده است: «کمترین ستمی بر هیچ کس را نمی‌دارد، زیرا عالم مطلق و بی‌نیاز مطلق، نیازی به تعدی و جور ندارد». اما رحمت خداوندی چنان که در گستردن بساط خلقت، عامل اساسی بوده و هیچ چیز و هیچ کسی، به اصطلاح معمولی، از خدا طلبکار نبوده است: من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم همچنین، در ادامۀ خلقت و نشان دادن نتایج اعمال و حرکت و اندیشه‌های مردم نیز رحمت خداوندی بر همه چیز گسترده است. جعفری، محمدتقی. ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه. ج ۶، ص ۲۵۱ و ۲۵۲. ویراست جدید، سال ۱۳۹۸ 🌷🌷🌷 🔅مجال صفحه ای برای زندگی @majalezendegi